اخبار 14ماهگی
از این ماهت بگم که توی ماشین دیگه راحت نمی خوابی و دستتو به طرفم دراز میکنی که بغلت کنم ولی خوب نمیشه که هم رانندگی کرد و هم نی نی رو بغل کرد.ولی خونه مامان جون وقتی من نباشم تو ننو می خوابی ولی اگه ببینی من خونه هستم گریه میکنی و میخوایی با شیر بخوابی.(معمولا 2بار تو روز میخوابی‚یه خوابه 2ساعته قبل از ظهر و یه خوابه نیم یا 1ساعته برای بعد از ظهر) دیگه غیر از آب توی شیشه شیر عسل هم میخوری این چند وقته من یه سریال نتونستم از دست تو ببینم‚از خواب که پا میشی اولین کاری که میکنی بررسی سیم های رسیور و تلفن و سه راهیه‚که اگه خدایی نکرده یکیش وصل باشه سریع میری سراغشو در میاری و بعدش میری دنبال بازی خودت‚یه چند باری رفتم تلویزیونو روشن کردم یا سیم تلفنو وصل کردم ولی دیدم فایده نداره تو دست بردار نیستی منم دیگه بیخیال تلویزیونو تلفن شدم. این روزا هر چی دم دستت باشه میری روش یا توش میشینی(تاتی رو.سینی.جعبه شطرنج.کیسه اسباب بازی و...) وااااااای که غذا خوردنت توی این ماه افتضاح شده‚حتی دیگه نمیزاری پیشبند برات ببندم . با هزار دوز و کلک(جارو برقی.کارتون.پنکه و ...)شاید دهنتو وا کنی که 2 تا قاشق غذا بخوری‚که البته دکترت گفت این کارمون اشتباهه و موقع غذا نباید با چیزی حواست پرت بشه(حتی اگه چندین روز غذا نخوری ولی برای من حتی یه روزشم خیلی سخته و تحمل ندارم که تو گرسنه بخوابی) و همچنین گفت باید غذا رو بزاریم جلوت تا خودت هر چقدر دوست داری بخوری.ما هم امتحان کردیم و احتمالا فقط یه مولکول از ماکارونی رو خوردی و بقیه اش به اطراف پرتاب شد. بچه وروجکی شدی و باباجون و خانم زهرا هر صدایی در میارن تو هم سعی میکنی اداشونو در بیاری و اینجوری کلی همه رو میخندونی.شیرین زبونیای جدیدت از این قراره:جیزه.هیس.دااااا.چون من وقتی غذات داغه فوتش میکنم تو هم یاد گرفتی تا غذاتو میارم شروع میکنی به فوت کردن.قربون شیرین کاریات بشم مانی مامانی