مانیمانی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

من و مامانی و بابایی

اخبار 14ماهگی

1393/2/7 21:31
نویسنده : مامان مریم
232 بازدید
اشتراک گذاری

از این ماهت بگم که توی ماشین دیگه راحت نمی خوابیاوه و دستتو به طرفم دراز میکنی که بغلت کنم ولی خوب نمیشه که هم رانندگی کرد و هم نی نی رو بغل کرد.ولی خونه مامان جون وقتی من نباشم تو ننو می خوابی ولی اگه ببینی من خونه هستم گریه میکنی و میخوایی با شیر بخوابی.(معمولا 2بار تو روز میخوابی‚یه خوابه 2ساعته قبل از ظهر و یه خوابه نیم یا 1ساعته برای بعد از ظهر)خ14ماه1خ14ماه2                                          دیگه غیر از آب توی شیشه شیر عسل هم میخوریخ14ماه3                                            این چند وقته من یه سریال نتونستم از دست تو ببینم‚از خواب که پا میشی اولین کاری که میکنی بررسی سیم های رسیور و تلفن و سه راهیه‚که اگه خدایی نکرده یکیش وصل باشه سریع میری سراغشو در میاری و بعدش میری دنبال بازی خودت‚یه چند باری رفتم تلویزیونو روشن کردم یا سیم تلفنو وصل کردم ولی دیدم فایده نداره تو دست بردار نیستی منم دیگه بیخیال تلویزیونو تلفن شدمخیال باطل.خ14ماه                                            این روزا هر چی دم دستت باشه میری روش یا توش میشینی(تاتی رو.سینی.جعبه شطرنج.کیسه اسباب بازی و...)                                            خ14ماه4خ14ماه5              وااااااای که غذا خوردنت توی این ماه افتضاح شده‚حتی دیگه نمیزاری پیشبند برات ببندم . با هزار دوز و کلک(جارو برقی.کارتون.پنکه و ...)شاید دهنتو وا کنی که 2 تا قاشق غذا بخوری‚که البته دکترت گفت این کارمون اشتباهه و موقع غذا نباید با چیزی حواست پرت بشه(حتی اگه چندین روز غذا نخوری ولی برای من حتی یه روزشم خیلی سخته و تحمل ندارم که تو گرسنه بخوابی) و همچنین گفت باید غذا رو بزاریم جلوت تا خودت هر چقدر دوست داری بخوری.ما هم امتحان کردیم و احتمالا فقط یه مولکول از ماکارونی رو خوردی و بقیه اش به اطراف پرتاب شدقهقهه.خ14ماه7            بچه وروجکی شدی و باباجون و خانم زهرا هر صدایی در میارن تو هم سعی میکنی اداشونو در بیاری و اینجوری کلی همه رو میخندونیلبخند.شیرین زبونیای جدیدت از این قراره:جیزه.هیس.دااااازبان.چون من وقتی غذات داغه فوتش میکنم تو هم یاد گرفتی تا غذاتو میارم شروع میکنی به فوت کردن.قربون شیرین کاریات بشم مانی مامانیماچ

پسندها (1)

نظرات (6)

بابای ملیسا خانم ناناز
6 اردیبهشت 93 23:26
با سلام . ضمن تبریک بخاطر وبلاگ قشنگتون و محتوای زیبای وبلاگتون ، از شما دعوت میشه تا با تشریف فرماییتون کلبه مجازی ملیسا دختر بابا رو با موضوع سفر زیارتی سیاحتی مشهد مقدس مزین کنید . منتظر حضور شما و نظرات به یاد ماندنی تون هستیم .
مامان مریم
پاسخ
حتما
مامان فریده
9 اردیبهشت 93 0:45
سلام عزیزم خوبی گل پسرت را ببوس واااااااااای نگو منم با کارتن دیدن و اسباب بازی غذا میدم به اوا و گرنه نمیخوره به حرف دکترا گوش نکن کار خودت را بکن به منم سر بزن بووووووووووووس
مامان مریم
پاسخ
سلام مامان فریدهآره واقعا یه وقتایی هیچ چاره ای برا آدم نمیمونه.باشه عزیزم
مامانی
10 اردیبهشت 93 22:35
خیلی نازی شما عزیزم
مامان مریم
پاسخ
مرسی خاله جون
نیرا
11 اردیبهشت 93 10:50
خیلی بانمکی
مهدیس
11 اردیبهشت 93 21:39
مانی جون خیلی بامزه ای دوستت دارم.بمنم سر بزن نی نی ندارم
مامان مریم
پاسخ
مرسی خاله مهدیسباشه عزیزم
سنا
28 اردیبهشت 93 23:47