اخبار18ماهگی
دیگه شبا زود نمیخوابی و اگه خیلی خسته باشی شاید 10 بخوابی.تو این ماه خیلی اذیت شدی و شبا بیقرار بودی چون دو تا دندون پایین در آوردی و دو تا دندون آسیا بالا. صبحا که میری خونه مامان جون وقتی خوابت بیاد میری تو بغل مامان جون لم میدی تا خوابت ببره و انقدر به مامان جون عادت کردی که صداش میکنی مامان.دیگه از تخم مرغ بدت نمیاد و هر چند اذیت میکنی تا بخوری ولی بالاخره میخوری و کلا همه وعده های غذاییتو فقط 2 تا قاشق اول رو بدون حرف و حدیث میخوری ولی قاشقای بعدی رو .بیشتر از قبل عاشق آب بازی و حمام شدی و وقتی میریم پارک با تنها چیزی که میتونیم چند دقیقه بشونیمت اینکه یه کم آب بزاریم جلوت.خیلی کلمه های جدید بلد شدی:حموم,هاپو,انگور,میمی,گردو,دیر(شیر),عسل(عدل),بیب(سیب),پا,نخ,هبیج(هویج),آدو(جارو),اتو,آب زی(آب بازی),دس(بهمون میگی که باید دست بزنیم و خودت هم میچرخی),البته با زبان اشاره هم منظورتو میرسونی:سرتو به بالا و پایین تکون میدی یعنی بله,با تکون دادن دستت میگی بیا,با چشمک زدنتم که دلبری میکنی واکسن 18 ماهگیت خیلی بد بود,من از قبلش رفتم برات یه بلز خریدم که مثلا موقع واکسن زدن بهت نشون بدم و تو حواست پرت بشه تا کمتر اذیت بشی ولی اصلا فایده نداشت و تو چهارچشمی به سرنگ نگاه کردی و برای هر دو تا واکسن گریه ات گرفت,بعدش هم که اصلا حالت خوب نبود و درد داشتی و اعصابت خورد بود و نمیتونستی راه بری.فقط عصرش وقتی خانم زهرا رو دیدی بالاخره خنده اومد رو لبت,شبش هم که داغون بودی چند ساعت می می تو دهنت بود و تا میخوابوندمت تو تختت با گریه و زاری پا میشدی میشستی,تا بابا اومد خونه کلا خوابو بیخیال شدی و مشغول آب بازی شدی و آخرش ساعت 3 خوابیدی.نمیدونم این واکسن چی بود که تا یه هفته همه چیت به هم ریخته بود و دوباره رفتی تو اعتصاب غذا