مانیمانی، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

من و مامانی و بابایی

اولین یلدا

1392/10/3 23:19
نویسنده : مامان مریم
235 بازدید
اشتراک گذاری

چه یلدای پر جنب و جوشی بود.هر کسی مشغول یه کاری بود.خاله جون محبوبه و عمو سعید درگیر مهار کردن رایحه بودنsmiley‚خانم زهرا هم که دیگه کلا از کنترل خارج شده بود و خونه رو گذاشته بود رو سرش‚منم که مشغول عکاسی بودم‚ بابایی هم که درگیر شما بود که آروم و قرار نداشتی و همش میخواستی بیای بغل و از اونطرف هم که خانم زهرا جلوت از اینور به اونور میدویید شما هم ذوق کرده بودی ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ و دلت میخواست دنبالش بری‚بابا جون و مامان جون هم درگیر کرسی گذاشتن و آماده کردن غذا و ... بودن.اولین یلدات خاطره انگیز بود و پرانرژی و پر سروصدا.          یلدا1یلدا2یلدا3یلدا4یلدا5یلدا6یلدا7یلدا8یلدا9یلدا11یلدا10              اینم اولین یلدای من و بابا حامد.وااااااااااااااااای بابایی رو ببین چقدر کوچیک بودهقهقهه   یلدا12                                           اینم کادویی19.gif که بهم داد(البته همین سنجاب خانم بعدا ازم یه گاز محکم گرفت)یلدا13

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سنا
14 دی 92 18:30
یلدات مبارک آقااااااااا